اصلاح موادی از آئین دادرسی دیوان عدالت اداری
مصوب 1378,04,23
ماده 1- رسیدگی در دیوان عدالت اداری محتاج به تقدیم دادخواست است که باید به زبان فارسی و با خط خوانا، روی اوراق چاپی مخصوص به تعداد طرف شکایت باضافه یک نسخه نوشته شود، و به امضاء یا اثر انگشت شاکی، یا نماینده قانونی او برسد. امضاء یا اثر انگشت شاکی به وسیله دفتر دیوان یا دفتر یکی از دادگاهها یا دفتر اسناد رسمی یا امام جماعت مسجد محل سکونت شاکی، یا یکی از ادارات دولتی، یا نهادهای انقلابی در مورد افراد مقیم خارج از کشور به وسیله مأمورین کنسولی جمهوری اسلامی ایران گواهی شود. به دادخواست بدوی باید معادل مبلغ ده هزار ریال تمبر قانونی الصاق و ابطال شود.
ماده 12 – در مواردیکه در اجرای تبصره دو ماده یک اصلاحی قانون مشاور تعیین میشود، قبل از اتخاذ تصمیم شعبه مشاور مکلف است پرونده را دقیقاً مطالعه و نظر کتبی خود را به شعبه مستدلاً اعلام نماید.
ماده 13 – فسخ و حذف شود.
ماده 15 – در مواردیکه دیوان تشخیص دهد که رسیدگی به شکایت در صلاحیت دیوان نیست، با صدور قرار عدم صلاحیت و قطعیت آن، پرونده را به مرجع صالح ارسال می دارد.
ماده 16 – موارد رد دادرس در دیوان همان است که در آئین دادرسی مدنی مقرر است.
ماده 30 – رئیس یا علیالبدل شعبه بدوی دیوان باید پس از انجام رسیدگی و تکمیل تحقیقات و انجام مشاوره و ملاحظه نظر مشاور (در مواردی که مشاور تعیین شده است) ختم دادرسی را اعلام، و در صورت امکان فوراً و با عذر تا یک هفته، به صدور حکم مبادرت نماید.
ماده 32 – دادنامه باید حاوی نکات زیر باشد:
الف – تاریخ و شماره دادنامه و شماره پرونده.
ب – مرجع صادرکننده رأی.
پ – نام و نام خانوادگی و محل اقامت طرفین شکایت، و نماینده قانونی آنان.
ت – خواسته.
ث – نام رئیس یا علیالبدل و مشاور در مواردیکه مشاور تعیین شده باشد.
ج – شرح شکایت و دفاع طرف و خلاصه اقدامات انجام شده و تصریح به انجام مشاوره در مواردیکه مشاور تعیین شده باشد.
چ – رأی دیوان.
ح – امضای رئیس شعبه و مهر شعبه.
تبصره : دادن رونوشت از اوراق پرونده، منوط به اجازه رئیس شعبه دیوان است.
ماده 35 – آراء شعب بدوی دیوان به درخواست یکی از طرفین و یا قائم مقام یا وکیل و یا نماینده قانونی آنان قابل تجدیدنظر میباشد، مهلت و مرجع تجدیدنظر در پایان رأی قید می گردد.
ماده 36 – مهلت درخواست تجدیدنظر برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی است چنانچه دادخواست تجدیدنظر خارج از مهلت قانونی داده شود، شعبه تجدیدنظر قرار رد آن را صادر می کند.
ماده 37 – دادخواست تجدیدنظر باید به تعداد طرف شکایت، بعلاوه یک نسخه به زبان فارسی و با خط خوانا روی اوراق چاپی مخصوص نوشته و معادل بیست هزار ریال تمبر به آن الصاق و ابطال شود و حاوی نکات ذیل باشد:
الف – مشخصات طرفین شکایت و اقامتگاه آنان.
ب – مشخصات رأی مورد تقاضا تجدیدنظر و تاریخ ابلاغ آن.
پ – ذکر کلیه اعتراضات نسبت به رأی شعبه بدوی.
ت – فتوکپی یا رونوشت مصدق مدارک مورد استناد به تعداد طرف شکایت به علاوه یک نسخه.
ماده 38 – دادخواست تجدیدنظر به دبیرخانه دیوان داده میشود. دفاتر شعب بدوی و تجدیدنظر نیز در صورت وصول دادخواست تجدیدنظر آنرا ثبت و باید به دبیرخانه ارسال دارند. دبیرخانه مکلف است ظرف دو روز از تاریخ ثبت به نظر رئیس کل دیوان برساند تا به یکی از شعب تجدیدنظر ارجاع شود. ملاک احتساب در مهلت تاریخ ثبت در مراجع مزبور می باشد.
ماده 39 – حذف شده.
ماده 40 – چنانچه دادخواست و ضمائم آن ناقص نباشد، مدیر دفتر مکلف است پرونده تجدیدنظر را به ضمیمه پرونده بدوی به نوبت به نظر شعبه تجدیدنظر برساند. چنانچه شعبه تجدیدنظر برای اتخاذ تصمیم انجام تحقیقات یا اخذ توضیحاتی از طرفین یا ملاحظه اسناد و مدارکی را لازم بداند طبق مقررات اقدام می کند.
ماده 41 – شعبه تجدیدنظر مرکب از یک رئیس و دو مستشار است که با حضور دو نفر رسمیت می یابد و رائی که به اتفاق صادر میشود، قطعی است در صورت عدم حصول اتفاق آراء مستشار دیگری به انتخاب رئیس کل دیوان در رسیدگی و صدور رأی شرکت می کند و رأی اکثریت قطعی است.
ماده 42 – شعبه تجدیدنظر پس از رسیدگی و تکمیل تحقیقات با اعلام ختم رسیدگی ظرف یک هفته رأی بدوی را در صورتیکه مطابق قانون تشخیص دهد تایید والا با فسخ آن رأی مقتضی صادر می نماید.
ماده 43 – رأی شعبه تجدیدنظر ظرف یک هفته از تاریخ صدور باید پاکنویس شود و دادنامه باید حاوی نکات ذیل باشد:
الف – مشخصات شعبه تجدیدنظر.
ب – مشخصات کامل طرفین.
پ – موضوع اعتراض.
ت – گردش کار حاوی مفاد دادخواست بدوی، و مدافعات طرف شکایت، و خلاصه رأی بدوی و موارد اعتراض و پاسخ آن.
ث – متن رأی تجدیدنظر.
دادنامه پس از امضاء اعضاء صادر کننده رأی، قطعی و مهر شعبه تجدیدنظر، به طرفین ابلاغ می شود.
ماده 44 – واحدهای دولتی اعم از وزارتخانه ها و سازمانها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها و تشکیلات و مؤسسات مشابه وابسته به آنها و نهادهای انقلابی مکلفند احکام دیوان را در آن قسمت که مربوط به واحدهای مذکور است، بلافاصله پس از ابلاغ دادنامه به مورد اجراء گذارند. در صورت استنکاف مرتکب با حکم رئیس کل دیوان، به انفصال خدمت دولتی و قانونی به مدت یک تا پنج سال محکوم می شوند.
ماده 45 – در مورد تخلفات موضوع ماده 18 این آئیننامه شعبه دیوان، پس از رسیدگی حکم مقتضی صادر می نماید. حکم شعبه دیوان در مورد انفصال، پس از ابلاغ به واحد مربوط باید بلافاصله بمورد اجراء گذاشته شود.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
منبع سایت صلح